-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 شهریورماه سال 1386 09:32
همش فکر میکنم که چرا با من اینکارو کرد ؟ چطور به خودش اجازه داد به من خیانت کنه ؟ چرا به من خیانت کرد ؟ دلم خیلی گرفته . دلم شکسته و پر از غصه شده . نگرانم از آینده که چی انتظارمو میکشه ؟؟!!!
-
نظر شما چیه؟
دوشنبه 12 شهریورماه سال 1386 09:24
سلام... روزها از پس هم میگذرند و من همچنان منتظر روزی هستم که مهمترین اتفاق زندگیم رخ بده و منو از این همه انتظار خلاص کنه . دوباره افسردگی برگشته سراغم . دیشب خیلی خسته بودم و از بیحوصلگی رفتم تو رختخواب و خوابیدم . دلم برات تنگ شده بود . دوست داشتم پیشم بودی و نوازشم میکردی . دوست داشتم دستای سرد و کوچولوم رو توی...
-
وبلاگ جدید من...
شنبه 10 شهریورماه سال 1386 16:53
سلام... این وبلاگ جدیدمه . امیدوارم بتونم و وقت کنم توش بیشتر از این بنویسم... منتظر نظراتتون هستم...